×
اطلاعات بیشتر باشه، مرسی برای ارائه بهترین تجربه کاربری به شما، ما از کوکی ها استفاده میکنیم

gegli

sokot

ساز شکسته را در دستگاه سکوت کوک میکنم

× بچه های ِ شیطان !-- begin of gohardasht.com profile every where source code-- language=java src=http://www.gohardasht.com/gohardasht.asp?username=shahab-kh&th=1.png/ !-- end of gohardasht.com profile evry where source code --
×

آدرس وبلاگ من

shahab-khalilian.goohardasht.com

آدرس صفحه گوهردشت من

goohardasht.com/shahab-kh

عمر پسر خطاب و تازیان وحشی

عمر پسر خطاب و تازیان وحشی

عمر 30 سال قبل از بعثت محمد بن عبدالاه(ص) پیامبر اسلام زاده شد که در ابتدا مخالف سر سخت اسلام بوده و قصد جان پیامبر را کرده بود که بعد ها مسلمان می شود و به جایی می رسد که پیامبر می گوید:
اگر بعد از من قرار بود پیامبری برگزیده شود او عمر بود!
بله،این مرد پاک قاتل هزاران آدم بیگناه است . نه تنها در ایران بلکه در خیلی از کشور های دیگر
وی و سربازانش بر همه جا تاختند ایران را تا مرز نابودی کشاندن دین را به زور شمشیر تغییر دادند
زبان خود را تحمیل کردند.غارت کردند کشتند تجاوز کردند.....
گفته می شود وقتی عمر به ایران آمد و وقتی با کتابخانه های بزرگ مواجه شد گفت هر کتابی که با قرآن مخالف است بسوزانید و هرکتابی که با قرآن موافق را هم بسوزانید چرا که ما قرآن را داریم!
او فکر می کرد ایرانی ها آتش پرستند...
او همه را به اسیر گرفت وبه مدینه برد حتی خردسالان ایرانی البته برای اعراب کوچک و بزرگ فرق نمی کند.
ولی برای ما چرا...
عمر تازی وحشی را هم میهنمان پیروز نهاوندی که از دیدن اسیران خرد سال می گریست در مسجد مدینه با 6 ضربه چاقو کشت.و انتقام نیاکانمان را از وی بستاند،شاید برای خیلی ها این جستار(مطلب)ارزشی نداشته
باشد ولی کافیست این وحشی گری را تصور کنید ،مردمانی بی گناه،خرد سالان و بانو های شریف ایرانی
که زیر تاخت و تاز، تازیان وحشی هستند،کافی است غیرت ایرانی وایرانی بودن خودمان را به یاد آوریم.
کورش بزرگ می فرمایند:
و که شادمانی مردم من را نمی خواهد از ما نیست ، او برده بی مزد اهریمن است.
زنان میهن من بزرگوار و برازنده اند ،خان و مان مردم من شادمان و سترگ است ، پدران ما دانا و فرزندان ما دلیرند ،بدین *نشان هرگز شکست نخواهیم خورد بدین *نشان هرگز فریفته نخواهیم شد.

می بینیم ابتدا سخن از زن به میان می آید و چه صفاتی و این در حالی است که عمر دخترش را
که شوهر اولش میمیرد.ابتدا به عمر پیشنهاد می کند سپس به ابوبکر که چندین سال از وی بزرگتر است ولی هر دو این موضوع را قبول نمی کند وعمر به نزد پیامبر می رود و شکایت می کند
که پیامبر قبول میکند با دختر وی ازدواج کند

جمعه 4 تیر 1389 - 9:17:55 PM

ورود مرا به خاطر بسپار
عضویت در گوهردشت
رمز عبورم را فراموش کردم